باران جونمباران جونم، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 19 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

باران دختر پاییزی من‍ـــــــ

اسباب بازی

باران جونم امروز عمو حسین برات اسباب بازی (گوسفند کوکی) خریده وکوکش کرد وتو هم دنبال گوسفند چهار دست پا میرفتی وسریع می کردی دهنت قربونت بره مامان که هر چی می بینی میکنی دهنت باران جونم عاششششششششششششقتم ...
9 مهر 1391

مهمونی مامانی

باران جونم امروز مامان طاهره افطاری مهمون داره ومنم قرار شده کیک مرغ درست کنم الانم ساعت ٢/٥ من هنوز هیچ کاری نکردم باید لباست رو اتو کنکم وکلی کاره دیگه  کارم تموم شد زود میام
9 مهر 1391

باران جونم مریض شده

عزیزکم چند روزه مریض شدی الهی مامان برات بمیره که دخملش بی حاله  عسلم زودتر سرحال شو چون  دل منو  بابایی خیلی گرفته چند روز پیش که تب کردی بردیمت دکتر  گفت سرما خوردی پنج شنبه شب بعد ازکلی گریه خوابیدی ساعت 3/5 شب شروع کردی سرفه کردن وکلی بالا آوردی وچون دو روز بود خیلی کم جیش میکردی ترسیدم وبا بابایی بردیمت بیمارستان تو چهار ماهگی که اسهال گرفته بودی ما بردیمت بیمارستان آتیه وهمه می گفتن اشتباه کردین باید بچه رو بیمارستان مخصوص کودکان می بردین به خاطر همین اول بردیمت مرکز طبی کودکان بعد علی اصغر جالب بود هردو بیمارستان فوق تخصصی کودکان بود ومتخصص نداشتن گفتن باید ساعت 8 بیارین خلاصه از اونجا رفتیم بیمارستان کود...
9 مهر 1391